هدف این تحقیق, بررسی تأثیر سه روش تمرین متغیر بر یادگیری یک مهارت است. روش تحقیق این پژوهش, نیمه تجربی است. جامعة آماری تحقیق شامل مدارس ابتدایی شهریار کرج بود که یکصد آزمودنی به صورت در دسترس انتخاب شدند. این نمونة آماری به طور تصادفی چهار گروه 25 نفره تقسیم شدند که سه گروه برای اجرای برنامه های تمرین متغیر و یک گروه, به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. گروه های سه گانة تمرین متغیر به طور تصادفی به گـروه های «الف» , «ب» و «ج» نامگذاری شدند. به منظور تغییر شاخص ها, قطر و وزن توپ و مسافت تا هدف دستکاری شد. گروه «الف» پاس بغل را از 5 فاصله و با توپ شمارة 4, گروه «ب» از 15 فاصله و با توپ شمارة 4 و گروه «ج» از 15 فاصله و با توپ های 3 و 5 انجام دادند. هر آزمودنی در هر جلسه می توانست 60 ضربه بزند که این تکلیف شامل 12 ضربه از هر 5 فاصله بود. گروه «ب» از 15 فاصله و از هر فاصله 4 ضربه زدند. ضربـه های گروه «ج» نیز مانند گروه «ب» بود, با این تفاوت که هر 20 ضربه را با شمارة توپ یکسانی زدند. این تمرین ها در 3 روز انجام شد و پس از 48 ساعت, آزمون یادداری و انتقال انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها, آزمون پاس بغل پای مور- کریستین بود. روش آماری استفاده شده, آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی بود. حاصل تحلیل امتیازها در مرحلة یادداری نشان داد که بین عملکرد یادداری گروه «ب» و گروه گواه تفاوت معنی داری وجود ندارد (95/0 = ?). همچنین, بین عملکرد گروه های چهارگانه در آزمون انتقال تفاوت معنی داری مشاهده نشد (95/0 = ?). نتیجة کلی اینکه متغیر ساختن بیش از اندازة تمرین و نیز افزایش تعداد تکرارها, موجب افزایش بیشتر یادگیری در این مهارت نخواهد شد.