اگرچه افزایش قابل ملاحظه ی دانش بشری از انسان وجنبه های مختلف آن طی یک قرن اخیر موجب گردیدخه است تا روانشناسان به طورکلی وروانشناسان رشدی به طور اخص فرآیند رشد وتکامل انسان را پدیده ای چند وجهی تلقی کرده وبر رشد یکپارچه وهمه جانبه انسان تاکیدداشته باشند، اما با جرات می توان ادعاکرد که به نقش رفتارهای حرکتی به عنوان یکی ازوجوه بسیارمهم این فرآیند،کمتر توجه شده است.به همین دلیل جایگاه رفتارهای حرکتی دررشد یکپارچه انسان بویژه رشد ذهنی وشناختی ،آن چنان که شایسته است هنوزروشن وشفاف نیست .مقاله ی حاضر قصد دارد تا میزان مشارکت فعالیت های حرکتی را به عنوان ابزاری ارزنده دررشد وتکامل همه جانبه انسان درحد امکان بیان کند. بدین منظور، سعی شده است تا با مروری اجمالی بر دیدگاه ها ونظریه های برخی از روانشناسانرشدی مانند: پیاژه، کفارت، دلاکاتو وهب نقش فعالیت های حرکتی رادرفرآیند رشد شناختی ،نه تنها در سال های نخستین زندگی کودک،بلکه درتمام طول عمرانسان مورد بررسی قرار دهد.مروری بر نظریه های این گروه از صاحب نظران ومتخصصان رشدی نشان می دهد که زمینه های رشد شناختی بویژه در سالهای اولیه زندگی از طریق حرکت وتجربیات ناشی از آن پی ریزی می شود.این درحالی است که تعامل رشدشناختی ا حرکت وفعالیت های بدنی ،جریانی است دو سویه که درتمام گستره ی عمر انسان ادامه دارد.