دانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219Is Q-Angle a Predictor of Knee Ligament and Meniscus Injury in Elite Wrestlers?آیا زاویة Q عاملی پیش بین در بروز آسیب های لیگامان و مینیسک کشتی گیران آزادکار نخبه است؟27764FAمهدیقیطاسیمحمد حسینعلیزادهرضارجبیJournal Article19700101The purpose of the present study was to examine the relationship between Q-angle and knee ligament and meniscus injury in elite wrestlers.The present study was descriptive – correlation and the method was the two-variable linear regression. Sample of this study included all national freestyle wrestlers with more than seven years of athletic experience; they suffered from knee ligament and meniscus injuries as well. Seventy five injured freestyle wrestlers were participated in this study (mean age: 26.7±2.3 , mean weight: 71.8±4.6, mean height: 179.2±3.3) and they suffered from knee injuries such as anterior cruciate ligament injuries (ACL), posterior cruciate ligament injuries (PCL), ligament collateral ligament injuries (LCL), medial collateral ligament injuries (MCL), medial meniscus (MM), and lateral meniscus (LM). The Q-angle was measured by the universal goniometer (0.1 accuracy). Genu varum and genu valgum were measured by collice (1.1 accuracy). According to the results, malignment lower extremity (i.e. a decrease or an increase in Q-angle which shows genu varum and genu valgum in freestyle wrestlers) was an important factor for knee ligament and meniscus injury. Descriptive results reported the frequency percentage of maligment lower extremity as 46%, genu varum as 19%, and frequency percentage of ACL as 38%, MCL as 36%, PCL as 19%, LCL as 17%, MM as 65.07% and LM as 33.92%. Also, the results showed a meaningful relationship between maligment lower extremity (a decrease or an increase in Q-angle) and knee ligaments injuries. But results of data analysis did not show a meaningful relationship between MM and LM injuries when Q-angle changed.هدف از انجام این پژوهش, بررسی ارتباط راستای اندام تحتانی با آسیب لیگامان و مینیسک مفصل زانو در کشتی گیران آزادکار نخبه است. تحقق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی – همبستگی بوده و طرح تحقیق به کار رفته روش آماری رگرسیون خطی دو متغیره است. جامعة آماری پژوهش را کلیة ورزشکاران کشتی گیر آزادکار ملی پوش کشور با سابقه ورزشی بیش از 5 سال که از ناحیة مفصل زانو دچار آسیب لیگامانی و یا مینیسک مفصل زانو شده بودند, تشکیل می دادند. نمونه های تحقیق را 75 نفر از کشتی گیران آزادکار آسیب دیده با میانگین سن 4/2 ±7/26, وزن 6/4 ±8/71 و قد 3/3 ± 2/179 که در ناحیة مفصل زانو دچار آسیب پارگی در یکی از لیگامان های جانبی داخلی, جانبی خارجی, متقاطع قدامی, متقاطع خلفی, مینیسک داخلی یا مینیسک خارجی بودند, تشکیل می دادند. در این پژوهش از گونیامتر یونیورسال با دقت 1/0 درجه ساخت شرکت LTD کشور ژاپن, برای اندازه گیری زاویة Q و از کولیس صنعتی تغییر شکل یافته با دقت 1/1 ساخت شرکت LTD کشور ژاپن برای ارزیابی ناهنجاری های زانوی پرانتزی و زانوی ضربدری استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که انحراف راستای اندام تحتانی یعنی کاهش و یا افزایش زاویة Q که به صورت زانوی پرانتزی و زانوی ضربدری در بین ورزشکاران کشتی گیر آزادکار نمایان می شود, از جمله عوامل خطرزای بروز آسیب لیگامان مفصل زانو است. نتایج توصیفی تحقیق حاضر درصد فراوانی ناهنجاری های ناحیة مفصل زانو در اندام تحتانی را برای زانوی پرانتزی 46 درصد, زانوی ضربدری 19 درصد و فراوانی آسیب های لیگامانی زانو را 38 , 26, 19 و 17 درصد به ترتیب برای هر یک از آسیب های ACL, MCL, PCL و LCL و 07/65 درصد برای آسیب مینیسک داخلی و 93/34 درصد برای آسیب مینیسک خارجی گزارش می کند. اما نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری داده ها رابطة معنی داری را بین آسیب های مینیسک داخلی و خارجی با تغییرات زاویة Q گزارش نمی کند.https://joh.ut.ac.ir/article_27764_2a0c3cdd79a4762584b79b31c6fa196f.pdfدانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219The Comparison of Serum 17?–Estradiol Levels and Its Relationship with Some Breast Cancer Risk Factors in Athlete and Non-Athlete Postmenopausal Womenمقایسة سطوح 17 ? استرادیول سرم و ارتباط آن با برخی عوامل خطرساز سرطان سینه در زنان یائسه ورزشکار و غیرورزشکار27765FAبختیارترتیبیاناعظمزرنشانJournal Article19700101The aim of this study was to compare serum 17?-estradiol (breast cancer biomarker) levels and its relationship with some breast cancer risk factors in athlete and non-athlete postmenopausal women. 19 postmenopausal body building athletes aged 53.57±7.87 years and 21 postmenopausal non-athletes aged 56.61±5.17 years in Urmia province participated in this study. 17?-estradiol concentrations were measured by electrochemiluminescence. All participants completed a questionnaire witch included details of age, menarche age, menopause age, pregnant age, null parity, family history, alcohol consumption and smoking. Body fat percentage and body mass were measured by body logic/body fat and lyzer (Omron Model). Variables were compared by independent t test and the relationship among variables by Pierson correlation coefficient. Athlete women had lower serum estradiol concentration, BMI and ratio of waist to hip than non-athlete women. But this difference was not significant (P<0.05) and only body fat percentage significantly differed (P=0.044). There was no relationship among weight, age, body fat percentage, ratio of waist to hip, BMI and serum concentration of estradiol in subjects. Senescence, early menses, late onset of menopause, pregnancy, alcohol consumption and smoking risk factors were lower in athlete women than non-athlete women. This study showed that although low body fat percentage and estradiol exposure, late menarche and early menopause in athlete women can indicate low breast cancer risk, an insignificant difference in serum estradiol between athlete and non-athlete women can be the result of athlete women's irregular intensity and duration of exercisesهدف تحقیق حاضر, مقایسة سطوح 17 ? استرادیول سرم (از نشانگرهای سرطان سینه) و ارتباط آن با برخی عوامل خطرساز سرطان سینه در زنان ورزشکار و غیروزشکار یائسه است. بدین منظور 19 زن ورزشکار بدنساز (87/7 ±57/53 ساله) و 21 زن غیرورزشکار (17/5 ±61/56 ساله) یائسه شهرستان ارومیه در این پژوهش شرکت کردند. مقدار 17 بتا استرادیول سرم به وسیلة روش الکتروکمی لومینسانس اندازه گیری شد. همة آزمودنی ها پرسشنامه ای شامل سن, سن قاعدگی, سن یائسگی, سن حاملگی و عدم حاملگی, سابقة فامیلی ابتلا به سرطان سینه, مصرف الکل و سیگار را پر کردند, همچنین شاخص تودة بدنی و درصد چربی با دستگاه ترکیب بدنی اندازه گیری شد. از t تست مستقل و ضریب همبستگی پیرسون برای مقایسه و بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد. زنان ورزشکار غلظت استرادیول سرمی, شاخص تودة بدنی و نسبت دور کمر به لگن کمتری نسبت به زنان غیرورزشکار داشتند, ولی این تفاوت ها معنی دار نبود (05/0 P<). تنها, درصد چربی بین دو گروه تفاوت معنی داری داشت (44/0 = P). بین وزن, سن, درصد چربی, نسبت دور کمر به لگن و شاخص تودة بدنی با سطوح 17 بتا – استرادیول سرم آزمودنی هـا ارتباط معنی داری مشاهده نشد. سن بالا, منارک زودرس, یائسگی دیررس, اولین حاملگی در سنین بالا, مصرف الکل و سیگار در زنان ورزشکار کمتر از زنان غیرورزشکار بود. نتایج این بررسی نشان می دهد, با وجود اینکه جریان استرادیول داخلی پایین, منارک دیررس, یائسگی زودرس و درصد چربی کمتر در زنان ورزشکار نشان دهنده خطر کم ابتلا به سرطان سینه در آنهاست, ولی تفاوت غیرمعنی دار استرادیول سرم بین زنان ورزشکار و غیرورزشکار ممکن است ناشی از شدت و مدت نامنظم تمرینات در زنان ورزشکار باشد.https://joh.ut.ac.ir/article_27765_fd33833d203c7af27befbc07440a8251.pdfدانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219The Study of Organizational Culture of Physical Education Organization of Islamic Republic of Iran Based on Denison’s Model and Comparing It with World Averagesمطالعة فرهنگ سازمانی سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران بر اساس مدل دنیسون و مقایسه آن با میانگین های جهانی27766FAمحمد حسینقربانیحسناسدیمحمودگودرزیمحسنشفیعیJournal Article19700101هدف از پژوهش حاضر, مطالعة فرهنگ سازمانی تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران و مقایسة آن با میانگین های جهانی است. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش, پرسشنامه های دنیسون (2006) تهیه شد و پس از ترجمه و تأیید روایی (توسط استادان) و پایایی (95/0 = ?), در بین جامعة پژوهش, شامل همة کارکنان, کارشناسان و مدیران سازمان مورد بررسی, توزیع شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استباطی استفاده شد. ترسیم «شمای فرهنگ سازمانی» سازمان تربیت بدنی بر اساس مدل دنیسون و تفسیر آن, نشان داد که این سازمان در همة ابعاد و شاخص های فرهنگ سازمانی در محدودة متوسط قرار دارد. همچنین بین میانگین 10 شاخص از شاخص های دوازده گانة فرهنگ سازمانی سازمان تربیت بدنی و میانگین سازمان های نقاط مختلف دنیا, تفاوت معناداری وجود داشت (00/0/= P و 01/0 = ?) و تنها در دو شاخص یادگیری سازمانی (097/0 =P و 01/0 =?) و چشم انداز (084/0 =P و 01/0 = ?) تفاوت آماری معناداری یافت نشد. در نهایت نتایج این تحقیق موجب برجسته شدن ضعف ها و قوت های فرهنگ سازمان تربیت بدنی شده است که می تواند مدیران این سازمان را در پیش بینی نظام مند اولویت های تغییر و همچنین تدوین بهتر استراتژی ها برای اجرای موفقیت آمیز تکنیک ها و فرایندهای مدیریت یاری رساند.https://joh.ut.ac.ir/article_27766_251ca81855e1cad863939199c4f2f614.pdfدانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219The Effect of Dual Task on the Stability and Electromyography (RMG) of Selected Muscles in Tehran Male Students Aged between 18 and 30تأثیر تکلیف دوگانه بر تعادل و فعالیت الکتریکی عضلات منتخب دانشجویان پسر 18 تا 30 سالة دانشگاه تهران27767FAعلیرضافارسیفضل الهباقرزادهمحمودشیخفرشادتجاریJournal Article19700101هدف از انجام این پژوهش، تأثیر تکلیف دوگانه بر تعادل و فعالیت الکتریکی عضلات بود. بدین منظور, 40 آزمودنی از بین دانشجویان غیرورزشکار دانشگاه تهران به طور تصادفی انتخاب و در 4 گروه 10 نفری قرار داده شدند (گروه تکلیف دوگانه، حرکتی – تعادل، شناختی– تعادل، تکلیف مجرد تعادل و گروه بی تمرینی (کنترل) ). گروه اول علاوه بر تمرین تعادل بر روی دستگاه تعادل، با راکت پینگ پنگ به توپ ضربه می زدند، گروه دوم علاوه بر تعادل، آزمون اثر استروپ را انجام می دادند، گروه سوم فقط تمرین تعادل را انجام می دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه، کرت های خرد شده و تی همبسته و مستقل نشان داد هر دو تکلیف دوگانة حرکتی _ تعادل و شناختی _ تعادل موجب تغییرات معنی داری بر تعادل شدند. تکلیف دوگانة حرکتی _ تعادل روش مناسب تری بود. هیچکدام از گروه ها پس از دوره تمرینی بر فعالیت الکتریکی عضلات تأثیر معنی داری نداشتند. همچنین در بررسی میزان تداخل تکلیف ثانویة مداوم حرکتی و تکلیف ثانویة مداوم شناختی بر تعادل و فعالیت الکتریکی عضلات مشخص شد که تکلیف حرکتی تداخل بیشتری را بر تعادل و فعالیت الکتریکی عضلات ایجاد
می کند. ازاین رو, می توان گفت اثر تمرین تکلیف دوگانة مناسب با کاهش نیازهای تکلیف یا خودکاری مؤثر خواهد بود.https://joh.ut.ac.ir/article_27767_d46c749152eee8a6e681e9031c028f31.pdfدانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219The Influence of a Positional Role of Soccer Players in Iranian Premier League on the Sport Injuries Ratesتأثیر پست بازیکنان فوتبال لیگ برتر ایران بر میزان بروز آسیب های ورزشی آنها27768FAمصطفیزارعینادررهنمارضارجبیJournal Article19700101The risk of injury in soccer is considerable. The purpose of this study was to evaluate the effect of soccer players’ positional role in Iranian premier league on sport injury rates. Videotapes of 125 out of 240 matches of Iranian soccer premier league during 1385-1386 season were selected and analyzed by video analysis system and injury information and positional roles of injured players were recorded. 306 injuries occurred in these 125 matches. Midfielders were the most frequently injured players (P<0.05); other positional roles were injured less frequently. Strikers (88.1) and midfielders (72.65) were more prone to injuries in the offensive phase, whereas defenders (86.15) and goalkeepers (91.8) were more susceptible when defending. Most injury mechanisms were classified as being contact (86.1%). The results showed that the most frequent injuries, mechanism of injury and anatomical location of an injury were different in different positions. This information helps players, coaches and physicians plan preventive and treatment programs.خطر بروز آسیب در فوتبال قابل توجه است. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر پست بازیکنان فوتبال لیگ برتر ایران بر میزان بروز آسیب های ورزشی آنهاست. بدین منظور فیلم ویدئویی 125 مسابقه از 240 مسابقة این بازی ها در فصل 86-85 تهیه و توسط یکی از محققان تجزیه و تحلیل شده و اطلاعات مربوط به پست بازیکنان و آسیب آنها ثبت شد. در مجموع 306 آسیب در این 125 مسابقه اتفاق افتاد, بازیکنان هافبک میانی (51/24 درصد) به طور معناداری بیش از دیگر پست ها آسیب دیدند (05/0 P<). همچنین بازیکنان مهاجم (1/88 درصد) و هافبک (65/72 درصد) بیشتر به هنگام حمله و بازیکنان مدافع (15/86 درصد) و دروازه بانان (8/91 درصد) بیشتر هنگام دفاع آسیب دیدند (05/0 P<). بیشتر آسیب ها در اثر برخورد بازیکنان با هم روی داد (1/86 ) و در تمام پست ها اندام پایینی (8/61 درصد) بیش از دیگر نقاط بدن در معرض بروز آسیب قرار داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که درصد بروز آسیب, مکانیسم بروز آسیب و ناحیة در معرض آسیب در پست های مختلف, متفاوت است. توجه به این نکات در طراحی برنامه های پیشگیرانه از آسیب مؤثر است و به بازیکنان, مربیان و گروه پزشکی کمک شایانی می کند.https://joh.ut.ac.ir/article_27768_ca42a703282d7fdc1669088d753d9266.pdfدانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219The Relationship between Moral Atmosphere of Team and Athletic Aggressive Tendencies in Young Basketball Playersارتباط بین جو اخلاقی تیم و تمایلات پرخاشگری ورزشی در بازیکنان نوجوان بسکتبال27769FAلیلاضامنیاحمدفرخیعلی اکبر جابریمقدمJournal Article19700101هدف این تحقیق, تعیین ارتباط بین جو اخلاقی تیم و تمایلات پرخاشگری ورزشی در بازیکنان نوجوان بسکتبالیست است. بدین منظور 123 ورزشکار (65 پسر و 58 دختر) 19-13 سالة دستة اول و دوم باشگاه های شهر تهران, به روش تصادفی انتخاب شدند. ورزشکاران در فواصل استراحت تمرین تیم به تکمیل پرسشنامة سه بخشی پرداختند که شامل پرسشنامه های جمعیت شناسی, JAMBYSQ (پرسشنامة قضاوت در مورد رفتار اخلاقی در ورزش نوجوانان که اطلاعاتی در مورد میزان قدرت معیارهای تیمی و میزان احتمال به پرخاشگری خود توصیف شده را ارائه می دهد) و TNQ (پرسشنامة معیار تیمی که اطلاعاتی در مورد معیارهای هم تیمی ها و مربی برای تقلب و پرخاشگری ارائه می دهد) بود. روایی و پایایی دو پرسشنامه بررسی و مشخص شد که هر دو پرسشنامه, روا و پایا هستند. نتایج نشان داد بهترین پیش بین در احتمال به پرخاشگری (چه در دختران و چه در پسران), ادراک ورزشکاران از معیارهای پرخاشگری قبلی تیم شان است (05/0 P<) . معیارهای مربی برای تقلب و پرخاشگری پیش بین مهمی برای تمایلات پرخاشگرانه در دختران بود, ولی در پسران این گونه نبود (05/0 P<). این یافته ها تأثیری را که هم تیمی ها و مربیان در شکل دهی جو اخلاقی در تیم های ورزشی دارند, نشان می دهد. نتایج با تکیه بر نظریة تکامل اخلاقی کوهلبرگ و نظریة یادگیری اجتماعی باندورا به دست آمد . مجموع یافته ها ضمن جانبداری از این دو نظریه, بارزترین مؤلفة جو اخلاقی مؤثر بر پرخاشگری ورزشکاران را, معیارهای پرخاشگری هم تیمی هایشان می دانندhttps://joh.ut.ac.ir/article_27769_063d8c85baa08058247ade95b3f7841e.pdfدانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219The Effect of Incremental Preseason Endurance Training on the Rate of Anemia in Professional Female Athletesشدت شیوع کم خونی ناشی از فقر آهن دوندگان زن حرفه ای طی یک دورة تمرین پیش از فصل27770FAامیر حسینبراتیJournal Article19700101This study tried to determine the effect of 13 weeks of incremental endurance training on anemia. 15 professional female athletes with average exercise record (3-5 years), age (17.1± 3.2), height (163±5.4), weight (50±3.3) and BMI (20.2±1.2) performed a protocol of endurance training four times a week, each time 90 minutes with an intensity of 65-90% of maximal heart rate for 13 weeks. Variables included hemoglobin, mean corpuscular volume, hematocrit and total iron binding capacity. The participants' blood samples were gathered at rest 48 hours before the first training session and 48 hours after the training session. The data were analyzed by dependent t-test and the results showed that endurance running training had no significant effect on athletic anemia and no significant difference was observed between pre and post laboratory tests in blood index (P>0.05).این پژوهش به بررسی اثر تمرینات دو استقامتی پیشرونده بر شیوع آنمی ناشی از فقر آهن در ورزشکاران زن پرداخته است. بدین منظور 15 ورزشکار حرفه ای با میانگین سابقة ورزشی 5-3 سال با میانگین سنی 3/2 ± 1/17 سال, قد 4/5 ±163 سانتیمتر, وزن 3/3 ± 50 کیلوگرم و شاخص تودة بدن
2/1 ± 2/20 انتخاب شدند. آزمودنی ها به مدت 13 هفته تمرینات را 4 جلسه در هفته به مدت 90 دقیقه در هر جلسه با شدت 65 تا 90 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند. متغیرهای تحقیق شامل هموگلوبین, میانگین حجم گلبولی هماتوکریت و ظرفیت اتصال آهن بود. نمونة خونی 48 ساعت قبل از اولین جلسة تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسة تمرینی در وضعیت استراحت در آزمایشگاه گرفته شد. برای بررسی تأثیر تمرینات بر متغیرها از آزمون t همبسته استفاده شد که نشان داد تمرینات استقامتی طی دورة پیش از مسابقات اثر معنی داری بر شدت کم خونی ورزشکاران ندارد (05/0P>). همچنین اختلاف معنی داری به لحاظ شاخص های خونی در پیش آزمون و پس آزمون وجود ندارد.https://joh.ut.ac.ir/article_27770_e322ef510bfe1c676dc0899b18ec5b9d.pdfدانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219To Design and Codify a Developmental Strategy for Public Sport in Sistan and Baluchestanطراحی و تدوین راهبرد توسعة ورزش همگانی استان سیستان و بلوچستان27771FAمحسنغفرانیمحمودگودرزینصرالهسجادیمجید جلالیفراهانیمهدیمقرنسیJournal Article19700101The purpose of this research was to design and codify a developmental strategy for public sport in Sistan and Baluchestan. The statistical sample was 30 (70% men and 30% women) physical education professors of higher education institutes of the province, Physical Education academic board managers of Sciences, Research and Technology Ministry of the province, Physical Education managers and experts of the province as well as the managers of governmental and private departments of the province playing a role in public sport activities. To collect the data, a questionnaire was designed, its validity was confirmed by several professional professors and its reliability was verified according to Cronbach’s alpha method (92%). The questionnaire included 43 ranked questions about surveying the strengths, weaknesses, opportunities and threats of Sistan and Baluchestan public sport. Descriptive statistics, average comparison test and Friedman test were used to analyze the data. Research findings showed that out of 2.5 million population in Sistan and Baluchestan, below 0.007% participated in public sport. If the specific geographical location of the province, unemployment rate, smuggling of fuel and narcotics as well as an outbreak of different sorts of diseases due to inactivity are taken into consideration, we can submit practical solutions (through the codification of a developmental strategy for public sport and based on the data analysis) to directors of Physical Education Organization of the province so that they can program and organize a suitable ground to improve the culture of public sports and amateur sports in the province, increase the participation and active cooperation of other organizations and departments, realize the goals of public sport and employ national and native capacities along with the growth and development of public sports and native sports of the province.هدف از انجام این پژوهش, طراحی و تدوین راهبرد توسعة ورزش همگانی استان سیستان و بلوچستان بود. نمونة آماری پژوهش را, 30 نفر (70 درصد مرد و 30 درصد زن) از استادان تربیت بدنی مؤسسات آموزش عالی استان, مدیران هیأت علمی تربیت بدنی وزارت علوم تحقیقات و فناوری استان, مدیران و کارشناسان تربیت بدنی استان و نیز مدیران نهادهای دولتی و خصوصی استان که در زمینة فعالیت های ورزش همگانی نقش داشتند, تشکیل می دهند. ابزار جمع آوری داده ها, پرسشنامة محقق ساخته بود که روایی آن توسط چند تن از استادان صاحب نظر و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ (92 درصد) تایید شده بود. پرسشنامه مشتمل بر 43 سؤال رتبه بندی شده در زمینة بررسی قوت ها, ضعف ها, فرصت و تهدیدهای ورزش همگانی استان سیستان و بلوچستان بود. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی, آزمون مقایسة میانگین ها و آزمون فریدمن تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد, استان سیستان و بلوچستان با 5/2 میلیون نفر جمعیت, کمتر از 007/0 درصد مردم استان در ورزش همگانی مشارکت دارند, که با توجه به موقعیت خاص جغرافیای استان, نرخ بیکاری, قاچاق سوخت و مواد مخدر, ... و نیز شیوع انواع بیماری های ناشی از کم تحرکی, می توان با تدوین راهبرد توسعة ورزش همگانی و راهکارهای اجرایی بر پایة تحلیل اطلاعات به دست آمده به مسئولان ادارة کل تربیت بدنی استان, ارائه کرد تا برنامه ریزی و سازماندهی شود. علاوه بر این زمینة مناسب تقویت فرهنگ ورزش همگانی و تفریحی در استان, افزایش مشارکت و همکاری فعال دیگر سازمان ها و نهادها, تحقق اهداف ورزش همگانی و به کارگیری تمامی ظرفیت های بومی و ملی در راستای رشد و توسعة ورزش های همگانی و بومی استان ارائه شود.https://joh.ut.ac.ir/article_27771_cb376e47a976a4d44266c5610ca6aba9.pdfدانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219The Comparison of Sport Orientation of Athletes Participating in 8th Student Sport Olympiadمقایسة جهت گیری ورزشی ورزشکاران شرکت کنندة در هشتمین المپیاد ورزشی دانشجویی27772FAاکبرجمشیدیفضل الهباقرزادهالهه عربعامریاحمدرستگارJournal Article19700101The purpose of this study was to compare sport orientation of athletes participating in 8th Student Sport Olympiad of all universities in 1385. The present study was descriptive and correlational. 523 subjects (257 females and 266 males) were selected by systematic sampling. All subjects filled out Gill sport orientation questionnaire in order to be prepared to participate in this competition. Finally, data were analyzed by MANOVA. The results showed that male athletes were more competitive and had more tendency towards wining than female athletes. Female athletes were more goal-oriented than male athletes (P?0.05). There was no significant difference in sport competitiveness, tendency towards winning and goal-orientation between team and individual sports (P>0.05). There was a significant interaction effect of sex and sport field on sport orientationهدف پژوهش حاضر, مقایسة جهت گیری ورزشی ورزشکاران شرکت کننده در هشتمین المپیاد ورزشی دانشگاه های سراسر کشور در سال 1385 است که شامل 1202 زن و 2199 مرد می شوند. تحقیق حاضر از نوع توصیفی و علی مقایسه ای است و 523 نفر (257 زن و 266 مرد) با استفاده از نمونه گیری سیستماتیک از بین دانشجویان شرکت کننده در این مسابقات انتخاب شدند. کل آزمودنی های انتخاب شده, در اردوی آمادگی برای شرکت در این مسابقات, پرسشنامة جهت گیری ورزشی گیل را تکمیل کردند. در نهایت اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) بررسی شد. نتایج نشان داد که مردان ورزشکار نسبت به زنان ورزشکار رقابت طلب تر و تمایل به پیروزی بیشتری دارند, درحالی که ورزشکاران زن نسبت به ورزشکاران مرد هدف گراترند (05/0 P<) . اما بین رقابت طلبی, تمایل به پیروزی و هدف گرایی رشته های ورزشی گروهی و انفرادی تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0 P<). همچنین مشخص شد که اثر تعامل جنسیت و نوع رشتة ورزشی در جهت گیری ورزشی معنی دار است.https://joh.ut.ac.ir/article_27772_004f0c5c31f8416711ec98d9524f7a08.pdfدانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219The Epidemiology of Doping and Type of Doping Substances in World Sportsآمار شیوع دوپینگ و نوع مواد دوپینگی در ورزش های جهانی27773FAنادررهنماعفت بمبئیچیحمید رضا صادقیپورمحمد سلطانحسینیسعید عابدینزادهJournal Article19700101In the past three decades, performance-enhancing drugs have been increasingly taken by athletes. The aim of this study was to describe the epidemiology of doping and type of doping substances in World Sports in 2004-2005. Information about the number of tests and positive tests in different sports were gained via World Anti-Doping Agency and International Olympic Committee websites and analyzed by descriptive statistics. The results showed that the number of tests in 2005 (183337 cases) increased about 8.4% when compared to 2004 (1691187 cases). Also, the percentage of positive tests in 2005 (3909 cases) increased 34.4% when compared to 2004 (2909 cases). In two years, 6818 positive tests were reported. Most positive tests were observed in cycling in two years (1089 cases). Most doping substances in two years were anabolic steroids (3055 cases), cannabinoids (1021 cases) and beta-2 agonist (990 cases). Totally, the results showed that use of doping substance in World Sports is high and unfortunately is increasing every year. Investigations have shown that high effect of this substance, distribution of this substance and athletes' low levels of knowledge regarding this substance are the main reasons of doping.هدف از تحقیق حاضر, بررسی میزان شیوع دوپینگ و نوع مواد مصرفی در ورزش های مختلف جهانی در سال های 2004 و 2005 میلادی بود. به همین منظور اطلاعات مربوط به تعداد آزمایش های انجام شده و تعداد نمونه های مثبت گزارش شده در رشته های مختلف ورزشی از وب سایت های آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ و کمیتة بین المللی المپیک کسب شد و از طریق آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که آزمایش های انجام شده در سال 2005 (183337 مورد) نسبت به سال 2004 (169187 مورد) 4/8 درصد و درصد نمونه های مثبت دوپینگی در سال مذکور (9/39 مورد) 4/34 درصد نسبت به سال 2004 (2909 مورد) افزایش داشته است. در مجموع 6818 مورد گزارش مثبت دوپینگ در این دو سال ثبت شده است. ورزش دوچرخه سواری در هر دو سال دارای بیشترین تعداد موارد مثبت گزارش شده است (1089 مورد) . بیشترین مادة دوپینگی در هر دو سال از نوع استروئیدهای آنابولیک بوده است (3055 مورد) و کانابینوئیدها (1021 مورد) و بتا 2 – آگونیست ها (990 مورد) در رده های بعدی قرار دارند. در کل نتایج این تحقیق نشان داد که مصرف مواد نیروزا در ورزش در سطح جهانی بسیار زیاد است. به نظر می رسد در ایران نیز معضل دوپینگ در حال اپیدمی شدن است و افزایش آگاهی در این زمینه در پیشگیری از این عمل مفید واقع خواهد شد.https://joh.ut.ac.ir/article_27773_91e657df46b5d8923cf6d1cb9e15cac0.pdfدانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219The Effect of a 6-Week Camp Preparation on Complement System (C3,C4) in Young Professional Karate Kaتأثیر یک دوره اردوی آمادگی شش هفته ای بر اجزای C3 , C4 سیستم کمپلمان کاراته کاران حرفه ای جوان27774FAبختیارترتیبیانحمزهاکبریمیر حسن سیدعامریJournal Article19700101The purpose of this study was to consider the effect of a 6-week camp preparation on a few pro-inflammatory acute phase proteins (complement C3, C4) in young professional karate ka. For this purpose, 10 professional karate athletes (mean+SD weight 68±5 kg; age 20.8±2 years; height 175±4 cm and body fat 7.6±2%) were invited to the camp. Blood samples were gathered 24 hours before the camp began (Time 1), at the end of the third week (T2) and the end of the sixth week (T3). Data were analyzed by one-way repeated measures analysis of variance (ANOVA) and a Tukey post hoc test. Results showed that C3 concentration was located within the normal domain at the three stages. C3 concentration decreased during the first 3 weeks (2.56%) and returned to the normal domain during the second 3 weeks (T3), however, the variations were non-significant (P=0.712). Before the camp began, C4 concentration was within the normal domain, significantly increased after 3 weeks of camp attending (18%) and at the end of the camp, it returned to the normal domain (P=0.02). Finally, the results of this study suggested that 6 weeks of camp preparation changes the parameters of complement system (C3, C4). The results seem to be questionable in relation to the type and intensity of karate training in the camp, so further studies are necessary to discover more facts about them.هدف از تحقیق حاضر, بررسی تأثیر یک دوره اردوی آمادگی شش هفته ای بر برخی پروتئین های التهابی (موافق با التهاب) فاز حاد, اجزای C3 , C4 سیستم کمپلمان کاراته کا ران حرفه ای جوان بود که برای شکرت در مسابقات بین المللی جام فجر انتخاب شده بودند. بدین منظور 10 کاراته کار پسر دعوت شده به اردو با میانگین وزن 5 ±68 کیلوگرم, سن 2 ±8/20 سال, قد 4 ±175سانتیمتر و درصد چربی
2 ±6/7 به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. نمونه های خون از هر آزمودنی در 3 نوبت, 24 ساعت قبل از شروع اردو (T1), پس از 3 هفته (T2) و پس از گذشت شش هفته (T3, اتمام دوره) گرفته شد و داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که غلظت C3 در هر سه مرحله (T1,T2,T3) در دامنة طبیعی قرار دارد. غلظت C3 در سه هفتة اول (T2) کاهش پیدا کرد (56/2%) و در سه هفتة پایانی (T3) به مقادیر اولیه بازگشت , ولی این تغییرات معنی دار نبود (712/0 = P) . همچنین غلظت C4 قبل از شروع دوره در دامنة طبیعی قرار داشت, ولی پس از گذشت سه هفته افزایش (18%) معنی داری پیدا کرد (02/0 = P) و در پایان اردو به مقادیر طبیعی قبل از شروع دوره بازگشت . درمجموع نتایج تحقیق نشان داد که اردوی شش هفته ای آمادگی کاراته کاران جوان, تغییراتی در پارامترهایی از سیستم کمپلمان به وجود
می آورد که این تغییرات با توجه به نوع و شدت تمرینات کاراته قابل پیگیری هستند و برای دستیابی به نتیجة کلی, به پژوهش های بیشتری نیاز است.https://joh.ut.ac.ir/article_27774_8d5873e20617450e4641592b5fe90706.pdfدانشکده تربيت بدني دانشگاه تهرانحرکت1563-330639020090219The Study of Marketing Approaches to Promote and Develop Sport Fields in Iranبررسی راهکارهای بازاریابی برای ترویج و توسعة رشته های ورزشی در ایران27775FAامیر قیامیرادمهرداد محرمزادهJournal Article19700101This research distinguished the factors to be studied in marketing and studied their application to develop public sports and championship sports as sport marketing approaches in the framework of four factors: advertisement, sponsors, mass media and sport tourism. The aim of this study was to promote and develop sport fields in Iran. The sample of included 40 individuals selected from the sport directors and authorities of Iran National Olympic Committee and Physical Education Organization (N=???). As this was a survey research, a researcher-made questionnaire was designed based on Likert five-rank scale and after the validity and reliability were confirmed, it was distributed among subjects. The data were analyzed by SPSS statistical software, Chi-square and V-Crammer. The results showed a significant relationship between the type of advertisement, sponsorship, support of mass media, and promotion and development of sport fields in public sports and championship levels, while there was no significant relationship between the use of sport tourism, and promotion and development of sport fields in Iran in all three cases used in this researchدر پژوهش حاضر, با هدف بررسی راهکارهای بازاریابی برای ترویج و توسعة رشته های ورزشی در ایران, عوامل مورد مطالعه در بازاریابی شناسایی و کاربرد آنها در توسعة ورزش های همگانی و قهرمانی به عنوان راهکارهای بازاریابی ورزشی در قالب چهار عامل تبلیغات, حامیان مالی, رسانه های گروهی و گردشگری ورزشی بررسی شد. آزمودنی های تحقیق 40 نفر از مدیران و دست اندرکاران ورزش کشور ایران از سازمان تربیت بدنی و کمیتة ملی المپیک بودند که به صورت تمام شمار (N=n) انتخاب شدند. با توجه به پیمایشی بودن تحقیق حاضر, پرسشنامة محقق ساخته ای بر اساس مقیاس پنج گزینه ای لیکرت طراحی و پس از روایی و پایایی سنجی, بین آزمودنی ها توزیع شد و با استفاده از نرم افزار SPSS, داده ها استخراج و از طریق آزمون آماری کای اسکوئر و ضریب کرامر وی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین نوع تبلیغات, حمایت مالی و حمایت رسانه های گروهی با میزان توسعه و ترویج رشته های ورزشی در بعد قهرمانی و همگانی در ایران رابطة معنی داری وجود دارد, درحالی که بین میزان استفاده از گردشگری ورزشی و توسعه وترویج رشته های ورزشی در ایران در هر سه مورد به کار برده شده در تحقیق, رابطة معنی داری مشاهده نشد.https://joh.ut.ac.ir/article_27775_c9123e5f60890e618b1ce7b4bbe3843c.pdf